آقا با شوق دانشگاه را تمام می کند.البته نه فقط با شوق خالی. سختی قرض بدبحتی اما به قول خود آقا:اشکال نداره بلاخره همه چی تمام شد شیرینی کار همه اون تلخی ها رو ازبین می بره.
آقا:بلاخره شدم آقای خودم.
شب:آقا خوابیده است اوه چه خواب شیرینی می بیند مثل اینکه مهندس شده است!!!
صبح:آقا می خندد ومی گوید:چه خواب شیرینی دیدم،ولی نه بابا همون کارمند ساده ازسرم هم زیاده.(چه خوش خیال)
آقا:بهتره زودتر آماده شوم وبه دنبال کار بروم.
آقا دم در 1شرکت.
آقا:سلام خانم برای اون استخدامیه که اعلام کرده بودید اومدم.مدرکم آماده است. کارت پایان خدمت هم دارم. 1سابقه کار کوچیکی هم دارم.
خانم:بله آقا شنیدم ولی 1چیزی میگم شما نشنیده بگیرید.این استخدامیه ها نمایشی هستش به هر حال مهندس یکی از آشناهاش استخدام می کنه.
آقا:اما من زحمت کشیدم درس خوندم باهزارتا بدبختی درسم تموم کردم که حالا شما این به من بگید
خانم:چرا داد میزنی آقا شرکت خودشونه اختیارش دارن.(آقا داد نزد ما که نشنیدیم)
آقا دم در 1شرکت دیگه.
آقا:سلام خانم برای استخدامیه اومدم. من تمامی شرایط رو دارا هستم می تونم با رئیس حرف بزنم؟
خانم:نه آقا جلسه دارن(با کی ؟با دوستاشون!!!! بین خودمون خوانندگان عزیز،که پسر آقای فلانی که تا دیروز با دوستاش پارتی می رفت امروز با پارتی بشه آق مهندس)
مادر آقا عقیده داره پسرش عرضه نداره کارپیدا کنه.ما به مادر حق میدیم چون ایشون ازشرایط نوین کار که شامل پارتی،و..میشود اصلا خبر ندارند.
آقا چند جای دیگه برای کار می روند اما همان جواب اول را می شنود.تا اینکه بر آن میشود تابه اداره کار برود که اگر نمی رفت بهتر بود چون فقط اسمش اداره کار است همه چیزدر آن پیدا می شود جز کار
بلاخره آقا به وسیله دوستش در فضای سبزیک شرکت مشغول به کار می شود.طفلی لیسانسه است ها!!!
آقای لیسانسه ما دیگر خوابهای شیرین دوران دانشجویش را نمی بیند.

وبلاگ http://daneshju-as.blogfa.com/