تاریخ منطقه عسلویه...گذشته چشم به راه آینده
در فهرست کتب شرقی (بريتانيا) آمده است....«
که سيراف را کيکاووس بنا کرده است. ولی آنچه كه از خود خرابههای موجود در جاجای منطقه می توان اين حدس زد که مدتهای مدد قبل از ساسانيان و پيش از احداث بندر اسلامی سيراف اين منطقه مسکون و آبادي بوده است. برای توصيف شکوه و پيشرفت سيراف، تنها به روايتی از اصطخری صاحب کتاب «المسالک و الممالک» در نيمه اول قرن چهارم هجری اکتفا می کنيم. وی میگويد: «بعد از شيراز، سيراف مهمترين شهر فارس و از حيث و سعت به همان اندازه شهر شيراز می باشد. خانههای آنجا از چوبهای ساج ساخته شده و دارای چندين طبقه است. شهر مزبور در ساحل دريا واقع شده و دارای ابنيه قشنگ و جمعيت زيادی است. ساکنان سيراف به قدری به خانههای ظریف و خوش ساخت علاقه دارند که گاهی تا 30 هزار دينار زر (برابر 15 هزار پاوند) برای ساختمانها، عمارت ها خرج می کنند و اصراف نمی پندارند». مقدسی يکی ديگر از نويسندگان شهير نيز می افزايد: «در ميان بلاد اسلام از جهت منظره شگفت و زيبايي بناها، هيچ جا خانههايي مثل خانههای سيراف نديده ام. اين خانه ها از چوب ساج و آجر بر روی بلندی ساخته شده و قيمت خانه در آنجا گاهی از صد هزار درهم تجاوز می کند».
پس از زمين لرزهای شديد در سال 366 هجری که هفت روز و هفت شب به طول انجاميد منطقه روبه ويرانی کشيد. خانهها ويران و مردم به دريا گريختند. پس از آن نابند تا مدتهاست مرکز تجاری گشت و کشتيهای فراوان در آن جا لنگر می انداختند. از آن جهت به نابند مشهور گشته که، ايستگاه و توقفگاه و محل بستن کشتيهای بزرگ تجاری بوده است.
منطقه عسلویه: نام منطقه ای است که تا کنون ناشنا خته مانده بود ، و حتی نیازی به شناخت آن وجود نداشت . منطقه ای بکر و طبیعی و دست نخورده به گونه ایکه یکی از نادرترین شرایط طبیعی در طول سواحل خلیج فارس به شمار می رود و مردمی با پیشه صیادی و کشاورزی روزگار خود را در آرامش و بی دردسر می گذراندند.
اصولا روحیه افراد دریانورد و ماهیگیر روحیه پاک و بی ریا و سختی کشیده ای می باشد که جز فکر نان و خانواده درد و دلمشولی دیگری ندارد ،و تعامل او با جوامع مرکزی در حداقل است و تنها با ساحل نشینان رفت و آمد دارد و با آنها در تعامل است.
نویسنده فارسنامه ناصری که به گونه ای تاریخ معاصر عسلویه را بر زبان رانده :و آنرا تمیمی نیز گویند و تمیمی و مالکی. و این در جانب جنوب شیراز است درازای آن از قصر کنار تا بندر عسلویه7 فرسخ نگذرد.
محدود است از جانب مشرق نواحی فومستان لارستان وبلوک گله دار و از طرف شمال ، باز به بلوک گله دار و از سمت مغرب و نوب به رای فارس و قصبه این بلوک عسلویه است . نزدیک به 67 فرسخ از شیراز دور است . در قدیم قصبه این بلوک بندر نابند بود ، پس طایفه ال حرم ........، بندر عسلویه را تصاحب نموده اند و آبادی را از بندر نابند ، نقل به عسلویه کردند و در قدیم نابند تجارتخانه و جای معامله مروارید بوده است که صدفهای درست از دریا آورده دشکسته ، مروارید ها را به تجار می فروختند و صدف ها را در کنار گمرک خانه نابند می ریختند و در سال 1375 نگارنده این فارسنامه ناصری به مصاحبت نواب والا عبدالباقی میزرا ، والی اردستان به بندر نابند رفتم و چندین تل بزرگ و کوچک را از صدف دیدم و در این چند سال اهالی این سامان تل های صدف را به انگلیسیها می فروختند و تمامی آنها را حمل به جهازات کرده بردند و حاکم این بلوک در خانواده مشایخ آل حرم است . در سال 1200 و اند شیخ خلفان آل حرم حاکم این بلوک گردید . و بعد از وفات او ، پسرش شیخ عبدالله خان به جای پدر نشست و بعد از وفات او ، حکومت این بلوک به شیخ احمد خان پسر دیگر شیخ خلفان رسید و بعد از وفات اوپسرش ، شیخ ابرهیم خان عسلویه آل حرم به جای پدر نشست و در 1284 چنانچه در بلوک کنگان گفته شد شیخ مذکور کنگانی لشکری آورد و به قهر و غلبه بندر عسلویه را بگرفت و شیخ ابراهیم خان و بنی اعمام و قبیله او را ، به جز چند نفر به سزای اعمال خود رسید. شیخ احمد خان عسلویه آل حرم پسر شیخ سیف از بنی اعمام شیخ ابراهیم خان متفر قه ای آل حرم را جمع نمود و در بندر عسلو بنای آبادی را گذاشت و ضابط بلوک گردید.
کشت و زرع ونخلستان این بلوک همه دیمی است و از گاو چاه جالیز به عمل می آورند و در تمام سواحل دریای فارس آب شیرین گوارا یافت نمی شود مگر چشمه آب بیدخون که از کوهستان گله دار و از بلندی کوه در دره ریختهُ وبه مسافت نیم فرسخی از دره درمی آید و باغستان لیمو و انار و نخلستان بیدخون را آب داده ، چنانچه بماند بعد از باغستان ،زراعت گندم و جو و پنبه کنند.
این بلوک مشتمل بر 25 قریه آباد است(همه روستا ها بجز روستاهایی که زیر آنها خط کشیده شده اکنون جزء بخش عسلویه می باشند)
اخند: 2فرسخ مشرقی عسلویه است.
اکابر: 6فرسخ کمتر میانه جنوب و مشرقی عسلویه است.
برکه دکان : 7فرسخ کمتر میانه جنوب و مشرقی عسلویه است.
بزباز: 1فرسخ و نیم مشرق عسلویه است.
بساتین: 3فرسخ میانه جنوب و مشرقی عسلویه است.
بستانو: 4 فرسخ میانه جنوب و مشرقی عسلویه است.
بندر بیدخون:نیم فرسخ مشرق عسلویه است.
بندر عسلویه:همان قصبه بلوک مالکی است.
بندر عسلویه:بندر و دهی است از دهستان ثلاث بخش کنگان شهرستان بوشهر . و سکنه آن 900تن . آب آن از چاه . محصول آن غلات ، تنباکو و پیاز است . لنگرگاه این آبادی در داخل خلیج نای بند و پنج کیلومتر و نیمی ساحل به عمق پنج متر است و برای کشتی های کوچک مناسب است.
لغت نامه دهخدا
بندر نابند: 2فرسخ میانه جنوب و مشرقی عسلویه است.
نای بند:از دهات دهستان تمیمی بخش کنگان شهرستان بوشهر است ،در 85 گزی جنوب شرقی کنگان و 5 هزار گزی جاده شوسه سابق کنگان به لنگه . در جلگه گرمسیری در ساحل دریا واقع است و 216 تن سکنه دارد. آبش از چاه ومحصولاتش غلات ، خرما و تنباکو و شغل مردمش زراعت است.
لغت نامه دهخدا
تنبو: 6فرسخ میانه جنوب و مشرقی عسلویه است.
چاه مبارک: 4 فرسخ میانه جنوب و مشرقی عسلویه است.
چاه مبارک:دهی است از دهستان تمیمی بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 93 هزار گزی جنوب و خاور کنگان ، کنار راه شوسه سابق کنگان به لنگه واقع شده است.جلگه ، گرمسیر و مالاریائی است و 428 تن سکنه دارد.آبش از چاه محصولش غلات خرما و تنباکو و شغل اهالی زراعت است.
لغت نامه دهخدا
خره : 5/5فرسخ میانه جنوب و مشرقی عسلویه است.
خیارو:5/2 فرسخ میانه جنوب و مشرقی عسلویه است.
ده نو سفلا :2 فرسخ مشرقی عسلویه است.
ده نو علیا:2 فرسخ بیشتر مشرقی عسلویه است.
زبار: 4 فرسخ میانه جنوب و مشرقی عسلویه است.
سهمو سفلا :5 فرسخ میانه جنوب و مشرقی عسلویه است.
سهمو علیا:5.5 فرسخ میانه جنوب و مشرقی عسلویه است.
صفیه: 3 فرسخ میانه جنوب و مشرقی عسلویه است.
صوروباش: 5/6فرسخ میانه جنوب و مشرقی عسلویه است.
عسکری :3 فرسخ مشرقی عسلویه است.
فوارس: 6فرسخ میانه جنوب و مشرقی عسلویه است.
قصر کنار:7 فرسخ میانه جنوب و مشرقی عسلویه است.
کنارخیمه : 4 فرسخ میانه جنوب و مشرقی عسلویه است.
نخل هاشل:5/2 فرسخ میانه جنوب و مشرقی عسلویه است.(در حال حاضر وجود ندارد)
ويرانیهای ناشی از زلزله هولناک سالهای 366 و 386 هـ.ق و فرار مردمان و خالی شدن شهر به مثابه پايان کار بندر سيراف، و شروع حيات تازه نابند پس از آن کيش و انتقال کند فعاليتهای اقتصادی از يک مکان به مکان ديگر، از جمله تغيير و تحولات مهم تاريخ اجتماعی خليج فارس به شمار می رود.
حال و پس از چندين قرن دوباره آبادانی و شکوفايي به منطقه سيراف و نابند باز گشته، البته نه در بازرگانی و تجارت بلکه در زير لولههای عظيم گازی و پروژه های پتروشيمی.
2- مخالفت و تضاد مردم و فرهنگ منطقه با توسعه و پيشرفت:
بسياری اينگونه می پندارند که مردم اين منطقه با پيشرفت و توسعه مخالفند و تحول موجود را علی رغم خواسته های خود می دانند. اين تصور بسيار اشتباهی است. با توجه به تاريخ منطقه و به سبب موقعيت مرزی، تعامل مردم منطقه با مردمان آنسوی خليج فارس، اين تغيير و تحولات به هيچ وجه برای مردم غريب و عجيب نيست. مردمی که خود دوران بی رونقی و ويرانی و کپرنشينی در حدود 20سال گذشته کشور های خلیج فارس نظیر امارات و قطر را زندگی کردهاند و هم اکنون نيز پيشرفت و توسعه جهشی در اين کشور شاهدند. نه تنها با پيشرفت و توسعه بيگانه نيستند بلکه خود خواهان آن می باشند، و اين نکته بسيار مهمی است. چرا که اگر روحيه پيشرفت در ميان جامعهای وجود داشته باشد. کار توسعه آن جامعه به سرعت پيش خواهد رفت.
3- نا آگاهی و عدم علاقه مردم نسبت به امور جاری:
علی رغم تصورات برخی مردم اين منطقه نسبت به وقايع و امور جاری در منطقه آگاهی کافی و خوبی دارند. چرا که اين مردم با لحظه لحظة اين پيشرفت آشنا و زندگی کرده اند، و بحث شرکت و پيشرفت منطقه، بحث روز مردم در اين دهه اخير بوده و هست.
ليکن مردم منطقه از عملکرد شرکت و مسئولان در اين رابطه در تعجبند. چرا که در اين راه متحمل مظالم اهانتهای بسياری گشتهاند. ولی همانگونه که قرنها و ساليان دراز حافظ و نگهبان اين منطقه از تصرف بيگانگان و استعمارگران بوده اند. اکنون نيز آگاهانه امور جاری را تحت نظر دارند و هر گاه احساس خطری از جانب بيگانگان بنمايند، در صحنه خواهند بود. مردم به اين دليل سکوت اختيار کردهاند که اهميت بالا و استرانژيک اين پروژه را می دانند. می دانند که اين پروژه با کشور قطر مشترک است و اين کشور نه در مبنای آمار موجود بلکه به مشاهدات خود اهالی که به آنجا رفت و آمد دارند. از 15 سال پیش شروع به بهره برداری از اين ميدان مشترک نموده و در اين امر نوعی تضيع حق خود و ملت ايران را می بينند. خطا و اشتباه است اگر تصور کنيم که مردم به دليل ناآگاهی از امور ماوقع سکوت اختيار کرده اند. مردم از آن جهت امور جاری و بحران های موجود را تحمل می کنند چرا که نمی خواهند اين پروژه عظيم و مهم حتی يک روز به تأخير بيافتد. ولی متأسفانه مسئولان اينگونه به مردم می نگرند