ديروز 17 آبان وعده اهالي وجوانان منطقه
عسلويه با بكرترين سواحل خليج فارس وتنها پارك ملي حفاظت شده محيط زيست كشوري بود.
قرار بود انتهاي فلكه ناي بند ، روبروي
چهار راه جمع شوند و باكسازي را شروع كنند ، كار خود جوش مردمي كه نه از سازماني
انتظار داشتند و نه منتظر تشويق سازماني بر اين كار بودند. محيط زندگي خود را دوست
داشتند تميز كنند تا هر بينده اي ساحل زيباي ناي بند و بلاخص اكوسيستم جنگل حراء
را تميز تماشا كند ، همانطوري كه خداوند خلق كرده بود.
ساعت يك ظهر بچه هايي از دهستان ناي بند
پارچه ي كه بنا به تصميم همه، كنار جاده طوري كه به هيچ كس ضرري نرساند
روبروي چهار راه نصب شد. در هنگام نصب گشت حراستي منطقه ويژه از زدن پارچه اعتراض
نمود و به گفته آنها : جاده منطقه ويژه است و شما بدون مجوز حق زدن اين پارچه
نداريد
با اينكه جوان ما به آنها شرح داده :
كه اين كار مردمي زير نظر هيچ سازماني نيست و هيچ كس نمي توان مردم را از
آبادي محل زندگيشان وبلاخص مسله تميزي مكاني كه بدون دريافت وخرج هزينه باكسازي
خواهد شد امتناع كند ،ْ در حالي كه اگر اين كار توسط سازماني يا اداره مي شدميبايستي
هزينه هاي گزاف صرف شود. آنها قانع نشدند و گفتند تا 10 دقيقه بعد برمي داريم .
محل را ترك كردند.
جناب آقاي ...... شما با كدام اجازه حق
مردم را گرفتي و يك شغلي كه حق بچه بومي بود گرفتي وحال هر چهارده روز كار در
عسلويه براي مبتلا نشدن به بيماري به شهر خود برمي كردي .
كدام اجازه به شما داد تا با فرهنگ
اخلاقي و رفتاري يك منطقه و همايش مردمي آْبادي برخورد كني و با به هيچ اعتنايي
همت مردم را پايمال كني و برنامه ريزي يك ماه را خراب كني.
كدام مسول و كدام شخص اين حق دارد
دربرابر فرهنگ غني و درست منطقه برخورد كند ، با كدام اجازه مي توان از
آبادي وعمران يك جا گرفت. كه ساعت 3 زماني كه مردم خواستند تجمع شوند خبري جايگاه
نبود.
متاسفانه زماني كه يك آسمان و يك منطقه
آلوده شد هيچ كس بفكر اخذ اجازه مردم نبود!!! آيا كسي بفكر منطقه است !!!؟؟؟
قابل ذكر است بيشتر كساني كه براي اين
همايش بيسج شدند بعلت صحنه انگاري گشت حراستي منطقه ويژه نتوانستند به ديگر
دوستان ملحق شوند.
بسي جايي تاسف وحسرت است، جايي
تاسف وحسرت.!!!!
درد من جامه نيست
چامه وچكامه نيست
تا به رشته سخن در آمدم
درد من نهفتني است
درد من نگفتني است.


